دومین کارگاه‌ آموزشی تربیت فرزند در عمادده‌ی فارس برگزار شد.

بنا به‌ گزارش خبرنگار پایگاه‌ اطلاع‌رسانی اصلاح دومین کارگاه‌ آموزشی تربیت فرزند به‌ همت روابط عمومی ‌جماعت دعوت و اصلاح شهر عمادده برای پیشبرد اهداف والای جماعت در خصوص تربیت خانواده به مدت زمان دو ساعت، برای اعضای جماعت شهر عمادده در روز پنجشنبه 21 دیماه سال 90 برگزار شد.

این کارگاه‌ به‌ وسیله‌ی رحمت‌الله خردنیا دانشجوی کارشناسی ارشد فرهنگ و اندیشه‌ی اسلامی ‌که به تحقیق، پژوهش و ترجمه در موضوع تربیت فرزند نیز مشغول است، برگزار شد.

بعد از اینکه در نخستین کارگاه آموزشی در مورد مهمترین خصوصیات تربیت فرزند کار شد، بنا گذاشته شد در این کارگاه به اولین قاعده از قواعد تربیت فرزند پرداخته شود، و در این راستا از کتاب «القواعد العشر: أهم القواعد فی تربیة الأبناء» نوشته‌ی دکتر عبدالکریم بکار که تألیفات متعددی در این زمینه دارد، به عنوان مرجع اصلی استفاده شود.

نخستین قاعده‌ی تربیت فرزند که در این کارگاه آموزشی مطرح شد، عنوان آن، «مرحله‌ی قبل از تولد و شروع تربیت» نامگذاری شد.

مهمترین موضوعاتی که در این کارگاه آموزشی مطرح شد، عبارتند از:

 • از فرهنگ تربیت دو تعریف ارائه شد.

تعریف اول: فرهنگ تربیت یعنی مجموعه‌ای از معلومات و آگاهی‌هایی که ما در شکل‌گیری محیط تربیتی و راه‌های تربیت و پرورش نیکوی فرزندان و تعامل با مشکلات و اشتباهات فرزندان بدان نیازمندیم.

تعریف دوم: فرهنگ تربیت یعنی فهم جوهر و عمق تربیت و اینکه تربیت بر همکاری و ایجاد روحیه‌ی جمعی و نیازهای مبرم آن از جمله اصول، ارزشها، قربانیها، افکار و مفاهیم بنا گردیده است، و این پایه‌های فرهنگ تربیت هیچ وقت کامل نمی‌شود، چرا که دائماً احساس می‌کنیم با مسایل تربیتی جدیدی روبه رو هستیم که مطمئن نیستیم چگونه با آن برخورد مناسب کنیم، و این بیانگر اینست که تربیت امری واقعاً پیچیده است که معرفت و حکمت کافی را می‌طلبد و مربی به نسبت مناسبی از توازن انفعالی، آگاهی، تجربه و تمرین عملی نیازمند است، و همه‌ی این موارد هنگامی که با توفیق، هدایت و پشتیبانی خدای متعال همراه نباشد، معنای چندانی ندارد، و این نکته‌ی اساسی است که ما نباید از درخواست و دعا برای فرزندان از درگاه خداوند غافل شویم.

 • تربیت کار بسیار لذتبخش و در عین حال واقعاً سختی است، که قسمتی از سختی آن از این مسأله سرچشمه می‌گیرد که ما می‌پنداریم فدا می‌شویم و تمام توان خود را بکار می‌بندیم، ولی آثار آن را در شخصیت و اخلاق فرزندمان مشاهده نمی‌کنیم، ولی ما نباید ناامید شویم، شاید تربیت همانند درخت بامبوی چینی باشد که بعد از کاشت، چهار سال فقط ریشه در زمین می‌دواند و روی زمین چیزی به غیر از غنچه و بوته‌ای کوچک از آن مشاهده نمی‌شود، ولی سال پنجم ناگهان ارتفاع آن به هشتاد پا می‌رسد.

 • جوامع ما شاهد حرکت و انتقال سریع از محیطهای کوچک و بسته به محیطهای پیچیده، بزرگ و باز است، و این انتقال تغییرات فراوانی به دنبال دارد که در کار تربیت فرزند تأثیرگذار است، و هرچه محیط جامعه بزرگتر شود، محیط شخصی و خانوادگی کوچکتر می‌شود، و عکس این قضیه نیز عموماً صادق است.

 • فروپاشی فرهنگ و تمدن ریشه در فروپاشی جامعه دارد و فروپاشی جامعه از تفکیک و فروپاشی خانواده سرچشمه می‌گیرد، و خطرناکترین عنصر فروپاشی خانواده، فروپاشی عقیده و خاموش‌شدن نور ایمان در دلهاست.

 • رنج و سختی انسان در قبال تربیت هریک از فرزندان متفاوت است، و ما باید با تلاش بی‌وقفه در تربیت فرزند سخت‌مزاج، کلیدی برای تربیت موفق خانوادگی خویش بسازیم.

 • فرهنگ تربیت فقط بر دوش پدر و مادر نیست، بلکه بر دوش همه‌ی اعضای خانواده است، و پدر مادر به تنهایی نخواهند توانست سنگینی این مسئولیت را تحمل کنند.

 • شاید مهمترین خطایی که در زندگی عمومی و خانوادگی مرتکب می‌شویم، این است که معتقد باشیم دیگران باید مثل ما فکر کنند و مانند ما به حوادث و اشیای اطرف بنگرند، و این خطای بزرگی است که بسیاری دچار آن می‌شوند و خدای متعال به حق اختلاف دل و عقل انسان را خیلی نزدیک به اختلاف شکل و صورت آنان قرار داده است، و خیلی جای تعجب دارد که ما انتظار داشته باشیم یک روش تربیتی برای همه‌ی فرزندان پاسخگو باشد.

 • از خلال مطالب تربیتی جدید شاید احساس شود از ما پدران اموری خواسته می‌شود که گاهاً از توان ما خارج است و بر شانه‌ی ما سنگینی می‌کند و شاید این احساس درستی باشد، زیرا تربیت نیاز به کار و پیگیری 7 روز هفته و 24 ساعت شبانه‌روز دارد و گاهی به جنگ چریکی و سوراخ کردن صخره می‌ماند، ولی تربیت اینگونه است و این اقتضای طبیعتش است، ولی ما باید دو چیز را به یاد داشته باشیم:

اول: تلاشی که ما برای تربیت فرزندان مبذول می‌داریم، اجر و ثواب دارد و در صورت موفقیت، این اجر و ثواب بعد از مرگ نیز به پرونده‌ی ما واریز می‌شود.

دوم: ما همان وظیفه‌ی پدران در قبال خودمان را به دوش می‌کشیم و فرزندانمان نیز همین وظیفه را در مقابل فرزندانشان دارند، پس مسئله دَین و ادای دَین و اخذ و عطاست.